از تلخ ترین تجربه هام که یادم نمیاد اینجا گفتم یا نه ؛ خودکشی یکی از پرستارهامون با قرص برنج بود.

وقتی اوردنش تا اخرین لحظه ها نمیگفت قرص برنج خورده و ما هیییچ دلیلی برای اون حالات پیدا نمیکردیم.

بگذریم.

دیشب داشتم میرفتم مهمونی ، سر راه شیرینی خواستم بگیرم ؛ شوهرش رو تو شیرینی فروشی دیدم.

روح از چشمهاش رفته بود.

ریش گذاشته بود عین داعشی ها.

سر تاپاش مشکی بود.

داشت زولبیا بامیه میخرید.

اول به روی خودم نیاوردم ، ولی خودش اومد جلو و سلام کرد بهم.

بهش سلام دادم ، اومدم بگم خوبین ؟ دیدم چه احوال پرسی بی معنی ای.

خوردم حرفم رو ؛ و به یک سلام خالی بسنده کردم.

بعد گفت خانم دکتر خیلی خرابم ؛ دعام کن.

سرم رو انداختم پایین و گفتم حتما.

و رفت.

منم رفتم به اسفند ماه ، اون روز لعنتی ، اون لحظه ای که خودش گفت قرص برنج خورده اونم دو تا ؛ شیون همه امون رفت هوا و مثل ابر بهار اشک میریختیم و هرچی دم دستمون میومد تزریق میکردیم براش. 

تهش هم متخصص طبمون التماس سوپر میکرد که این رو ببر icu ، من نمیتونم اینجا احیاش کنم اگه کد بخوره. 

هعی.

الان زیر یه خروار خاک پوسیده و .

چند شب پیش هم زن یکی از پسرهامون برداشته بود یک عالمه استامینوفن خورده بود ، به قصد خودکشی ، پسره اومد بهم گفت میدونم تو جراحی ای وظیفه تو نیست ؛ اما اینترن داخلی ، رفیقمه ، مرده ؛ روش نمیشه بره سر زن من. 

رفتم سر زنش براش ng گذاشتم و شروع کردم شست و شوی معده اش، گفتم احمق خودت رو نمیکشی که ، گند میزنی به کبدت ! چرا همچین کاری کردی بیشعور . (بدتر از این باهاش حرف میزدم حتی) 

گفت نمیدونه شماره اش تو گوشی یه اقایی چه کار میکرده ؛ خانوم مرده زنگ زده به تک تک کانتکتها که یکیش شماره این بوده ! 

گفتم خب ؟ 

گفت هیچی ترسیدم مهدی دعوا کنه ؛ بزنتم.

یه نگاهش کردم گفتم مهدی ؟؟؟ 

تا حالا تو رو کتک زده ؟

سرش رو ت داد که یعنی نه ! 

گفتم اون میشینه اینجا یه مهتاب میگه صد تا مهتاب از کنارش در میاد.

اونوقت تو میری قرص میخوری ** میزنی به زندگیتون ! 

اصلا دعوا کنه ! 

اصلا دو تا بخوابونه زیر گوشت که میدونم نمیکنه ! 

تو حرف نزده باهاش این غلط رو کردی ؟؟؟ 

احمق تو یه بچه دو ساله داری ! 

و خب 

سرم درد گرفته بود از دستش.

در همین حد ادم ها بی فکر شدن. بی عقل شدن.

میخواستم برم بخوابونم زیر گوش مهدی که وقتی میری دختر ۱۷ ساله میگیری بفهم عقل نداره میاریش تو خونه ات. حداقل نمیذاشتی مادر شه با این وضعیت ! 

کاش وقتی کسی میخواد خودکشی کنه یک لحظه قبلش فکر کنه.

کاش ما به اطرافمون بیشتر توجه کنیم ؛ با هم بیشتر حرف بزنیم ؛ حرف هم دیگه رو با آرامش گوش بدیم.نذاریم اطرافیانمون تو سکوت خودشون رو بکشن. هم دیگه رو قوی کنیم.



مشخصات

آخرین جستجو ها