کتری رو گذاشتم روی گاز تا بعد از تمرین سه تار ، چای بخورم و درس بخونم.

خونه جمع و جوره.

۴شنبه برام مهمون میاد و من تا ظهر ۴شنبه خونه نیستم دیگه. 

فقط مونده لباسها رو از روی بند جمع کنم و ظرف های آشپزخونه رو جا به جا کنم.

باید برای فردام سالاد هم درست کنم.

اون طالبی ها رو هم یکیش رو پوست بکنم ببرم تو کشیک فردا بخورم.

اه.

لعنتی‌.

یهویی چقدر کار شد :))) 

من برم سراغ کارهام وقت نیییست   


مشخصات

آخرین جستجو ها