کلبه ی خوشگلم رو دیشب حسابی تمیز کردم.

همه جا برق میزنه و بوی تمیزی میده.

صبح کلی تو تختم جا به جا شدم.

کتاب شازده کوچولو رو برای بار n ام تموم کردم و کلی حرف دارم راجع بهش که باید بنویسم و برای یکشنبه آماده کنم .

تو دورهمی فیلم ثبت نام کردم و ظهر باید برم ، فیلم ببینیم و نقدش کنیم  

پاشدم رفتم جمعه بازار.

میوه خریدم.

سیر خریدم.

ذرت خریدم.

آلو خورشتی خریدم (تصمیم به پختن مرغ و آلو دارم).

آلو نمکی خریدم.

انبه خریدم (عشق سومم بعد از موز و نارگیل).

و تهش داشتم میومدم چشمم خورد به غرفه ی گل فروشی و اون زیر یه گلدون خودنمایی کرد.

هعی دو دو تا چهار تا کردم ؛ قیمت کردم ؛ تهش گفت بهت میدم ۳  تومن ! 

یه کم فکر کردم.

گفتم ببین من ۳ تومن رو بهت میدم . ولی ، خونه ی من آفتاب گیر نیست ، هر گلی گرفتم پر پر شده ؛ اگه قراره حالش بد بشه نبرمش ! 

گفت نه ببر با خیال راحت . 

میتونی کلی هم قلمه بزنی ! 

به خودم گفتم قلمه ؟؟؟ 

هوم. 

امتحان میکنم .

و گرفتم تو بغلم و آوردمش :) .

و حالا دارم فکر میکنم شیشه های دارو رو از بیمارستان جمع کنم ، بیارم بشورم و توش قلمه های کوچولو کوچولو از این بزنم. 

هوم؟؟؟ 

+کل خریدهام شد ۳۰ هزار تومن و خیلی راضیم :)


مشخصات

آخرین جستجو ها