چند روزه اعصابم خرده .

برای اولین بار یه بیماری شیرخوار ۲ ماهه رو تشخیص ندادم

Infantile spasm (اسپاسم شیرخوارگی) . 

اعصابم خیلی خرده .

خیلی ‌.

تقصیر خودمه که اعتماد کردم به شرح حال مادر پدرش که پرستار بودن و به من شرح حال دادن که چشمهاش ترشح داره و چشمهاش رو ا ز دیروز تا به حال انگار سختشه باز کنه .

معاینه اش ک کردم هرکار کردم بیدار بشه که چشمهاش رو باز کنه نشد ولی اون لحظه هیچ علامت دیگه ای نداشت ! نه اسپاسمی‌دیدم ، نه چیزی !

از اون طرف مامانش تو خونه از اسپاسمش فیلم گرفته بود و به من هم نشون نداده بود و یه شرح حال گمراه کننده دادن بهم که میگفتن چشمهاش از بدو تولد مجاری اشکیش بسته بوده ؛ قطره میریخته ، از دیروز ترشحاتش بیشتر شده و چشماش رو باز نمیکنه و گریه میکنه . 

تجربه شد .

دیگه اعتماد نکنم به مادر پدر ! حتی اگر پزشک بودن ! 

بچه رو بذارم جلو چشمم تحت نظر ببینمش ! 

+اتفاقی برای بچه نیفتاده و همه چیز اوکی ئه ! ولی اعصابم از این که از زیر دستم تشخیصش در رفته و گمراه شدم خرده

+فکر میکنم خدا دوستم داره . چون هرچی کیس و بیماری نادره قسمت من میشه :) 

شیوعش ۴ در هر ۱۰ هزار نفره ! 

یعنی تو هر ۲۵۰۰ تا مریض که میبینی ممکنه یکیشون این حالت رو داشته باشه ! پس چقدر خوش شانس بودم که دیدم :)


مشخصات

آخرین جستجو ها