قبل کلاس سرویس بهداشتی رو خیس کردم و پودر و تیرک ریختم.

اومدم لباس چرک ها رو جمع کردم با ملافه ها ریختم تو ماشین لباس شویی و روشنش کردم و رفتم کلاس سه تار.

بعد از کلاس رفتم نشستم تو کافه ی همیشگیم و شیر قهوه سفارش دادم (البته با کلاسش میشه هزلنات فراپاچینو :دی )

با تلفن با مامانم صحبت کردم.

سفارشم رو آقای مهربونِ کافه چی آورد و مثل همیشه گفت اگر شیرینیش کم و زیاد بود بگو تا برات ردیفش کنم .

وقت مشاوره برای مهاجرت به استرالیا گرفتم برای شنبه ساعت ۸ شب.

یه گشتی تو اینستاگرام زدم.

شیر قهوه ام رو خوردم.

 بعد رفتم از لوازم خونگی فروشیِ رو به روی کافه دو تا دیگه بانکه خریدم (چند روز پیش چند تا خریدم تا دمنوش هام رو بریزم تو بانکه و از کیسه در بیارمشون و خوشگل بچینم که دو تا کم آوردم ) وراه افتادم سمت خونه.

قبل از خونه رفتن تو مغازه ی صاحب خونه ام نشستم و با خانومش گپ زدیم و فهمیدم ۸۰ میلیون طلای پیرزن همسایه رو چند روز پیش یدن و بعد فهمیدم پریشب علت اینکه طبقه سوم ساعت سه اومده خونه این بوده که حال شوهرش سر شب گویا از نظر روانی به شدت به هم میخوره و میبرنش بیمارستان و در حدی اوضاعش بد بوده که اعزامش میکنن تهران و خانومش بوده کهدنصف شب برگشته خونه اشون و امروز هم رفته تهران پیش شوهرش.

ناراحت شدم خیلی . هم برای مرد مهربون و نجیب و فوق العاده خوب طبقه سوم ، هم برای اون پیرزن.

اومدم بعدش خونه ام.

لباس ها رو پهن کردم . 

یه بسته ی سه تیکه ای کتف مرغ از فریزر درآوردم و با چند حبه سیر و روغن ریختم تو تابه و گذاشتم رو کوچکترین شعله .

از یخچال کیسه ی خرما رو درآوردم و شستم و گذاشتم تو سبد تا خشک شن و بعدا بچینم تو ظرف و روشون ارده و شیره خرما بریزم و فردا با خودم ببرم برای دو روز آینده که تو بیمارستان میمونم.

خاک شیر رو هم گذاشتم با آب تو یه ظرف تا خیس بخوره . 

ظرف های تمیز رو جا به جا کردم .

گردگیری کردم.

جارو کردم .

سرویس رو شستم. 

و تا این کارها تموم شد مرغ ها هم پخته بودن و طلایی شده بودن و جاتون خالی مرغ ها رو با یه لیوان دوغ آب علی زدم بر بدن . 

ظرف های شامم رو شستم.

خاک شیری که خیس کرده بودم رو ریختم تو جا یخی و بهار نارنج و برگ گل سرخم ریختم روشون و گذاشتم فریزر.

بعدش اومدم تو اتاق خوابم ملافه ی تمیز انداختم روی تختم و عصاره ی اسطوخودوس اسپری کردم رو ملافه ها.(این عصاره رو شاید ۱۰ سال پیش مامانم برام خریده بود و من گهگاهی استفاده میکنم ! )

چند دست لباس تمیز و جوراب بردم گذاشتم رو کانتر آشپزخونه که یادم باشه فردا با خودم ببرم .

یه دست لباس تمیز هم گذاشتم روی تختم و رفتم حمام.

بعد از حمام اسپری بدن گرون قیمت با بوی توت فرنگیم رو زدم (اونجوری نگاهم نکنین ، سوغاتی دخترخاله امه ، من از این چیزا نمیخرم :دی) و لباس پوشیدم .

یه لیوان شربت آلبالو و خاک شیر درست کردم ، توش یه تکه یخ انداختم و گذاشتم روی میز بغل تختم و دراز کشیدم و شروع کردم نوشتن تو وبلاگ :))


مشخصات

آخرین جستجو ها