یکی از غر های همیشگیم اینه که خدایا این همه جای درست درمون ؛ مارو انداختی وسط این خراب شده ؟ 

بابامم همیشه میگه برو خدات رو شکر کن شاخ افریقا و سوریه به دنیا نیومدی :))

دیشب رفتم بلوک زایمان که اگر نوزادی به دنیا اومده ویزیت بکنم .تا وارد شدم دیدم اخرهای زایمان یه خانومیه ، ایستادم و زایمان رو نگاه کردم و بچه به دنیا اومد .

مادره از نظر ظاهری میخورد ۳۰ سالش باشه ، صورت آفتاب سوخته و خسته و .

صداش هم در نمیومد .

یعنی این یه آخ نگفت .

انگار یه جوری تو بهت بود .‌

بچه به دنیا اومد ، یه گوگولی مگولیییی .

معاینه کردم ، نوت گذاشتم و نشستم تو استیشن.

ماما اومد گفت میدونی مادرش چند سالشه ؟؟ 

گفتم ۳۰ اینجوراس.

گفت نه ! 

۱۳ ساالشه .

واقعا به چشمام شک کردم ، برگشتم تو اتاق نگاهش کردم و باورم نمیشد .

سکوت کرده بود و بهت زده داشت بچه اش رو که زیر گرمکن بود نگاه میکرد. 

ماما بهم گفت پارسال که عادت ماهیانه میشه بلافاصله شوهرش میدن ، به حدی سریع که عادت ماه دومش رو خونه ی شوهر بوده ! 

چون معتقدن خانواده اش ک دختر تا عادت میشه باااید شوهر کنه.

یه سر ت دادم به ماما گفتم این عملا کودک آزاریه ! 

رسما کودک آزاریه ! 

و همون جا گفتم خداروشکر اگر ایران به دنیا اومدم ،تو یه شهر خوب ، یه خانواده ی خوب به دنیا اومدم.

میتونستم تو همین روستای این دختره به دنیا بیام و الان در سن ۲۷ سالگی احتمالا با چهره ی ۶۰ ساله ، در حالی که دختر ۱۳ ساله ام کنار دستم نشسته ، با چند تا بچه ی دیگه، کنج یه خونه باشم. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها