۱/پرستار ساعت ۳:۳۰ صبح زنگ زد خانم دکتر بیا مریض خوابش نمیبره ! عصبانی گفتم یعنی واقعا شما به عنوان پرستار نمیتونی یه دونه قرص خواب پفکی به مریض بدی ؟ و تلفن رو قطع کردم ! 

۲/ساعت ۴ و نیم زنگ زد مجدد ، گفت مریض میگه سر دلش میسوزه. 

گفتم صبر کن الآن میام.

یه سری ها هستن عقده و آزار ازشون میباره.

تو مملکتی که پرستارهاش ۹۹% میخواستن پزشک بشن و نشدن و به اجبار رفتن پرستاری همین میشه (بر نخوره ؛ مامان خود منم پرستاره ، بعضیاشون ماهن ولی بعضیاشون فاجعه) من از این مدل آدمهام ک با همه گرم میگیرم و رفیق میشم، از خدمه و نگهبان بگییییر به بالا :) ،همه پرستارهای بیمارستانم ۹۹ درصد با من رفیقن . اما یه چند تاشون  فاجعه ان و زبانزد حتی متخصص های مان !!! که یکی یکی دارم میشونمشون سر جاشون.  

پا شدم لباس پوشیدم گفتم من یه بلایی سرت بیارم ، دیگه تا من کشیکم به من زنگ نزنی :)) 

خلاااصه 

رفتم ، مریض  رو دیدم خوابه ! بیدارش کردم ، گفت نه من طوریم نیست که !! 

پرستار رو صدا زدم گفتم همین مریض رو گفتی سر دلش میسوزه ؟؟؟ 

پرستاره اومد گفت اره ؛ سر شب میگفت ! 

مریضه گفت اره شام ک خوردم ترش کردم ولی الان خوبم ! 

آقا کارد میزدی خونم در نمیومد ، پرستاره هم از چشماش لذت میبارید ، مریضم مرد بود .

گفتم باااشه.

هیچی اومدم پرونده برداشتم .

شروع کردم اوردر نوشتن .

یه لبخندی زدم بهش ؛ گفتم این آقا دیابتیه ، نکنه برا قلبش باشه ، ازش آزمایش میخوام ؛ بعدشم سه نوبت نوار قلب به فاصله ی هر ۲۰ دقیقه میخوام .

زنه هم گارد گرفت که نه قلبش نیییست (چون باید هر ۲۰ دقیقه از یه مرد نوار قلب بگیره قشنگ زورش میاد، آزمایشم نصف شب مجبوره رگ بگیره دیگه رسما زورش میاد ) 

گفتم من اوردر میکنم ، میشینمم اینجا نواراش رو تفسیر میکنم.

تو دلم گفتم جرات داری اوردر من رو اجرا نکن. 

هیچی دیگه تا خود صبح نشستم تو استیشن کلیپ میدیدم میخندیدم ، پرستاره هم مجبور شد بره بالا سر مریض و آخرم شنیدم ب مریض میگه این دکترا حالیشون نیست کار الکی میکنن و مریضم صداش درومد که من خوابم میاد و قلبم درد نداره و .

منم رفتم بالا سر مریض و براش توضیح دادم و آب و تابش رو زیاد کردم و گفتم شما دیابتی هستی ، دقیقا هم مشکلات قلبی این ساعت ها بروز میکنه ! من بدم نمیاد الان برم بخوابم که پدرم ، به خاطر شما اینجا میمونم تا خود صبح ، مرده هم دید حرف من منطقیه به نظرش ، هر ۲۰ دقیقه داد میزد خااانم پرستار نوبت نوار من شد ها !! ۲۰ دقیقه گذشت :)))) 

و پرستار هم کارد میزدی خونش در نمیومد :)) 

فردا صبحشم به استادم توضیح دادم چی شده ، خندید گفت خوب کاری کردی ! 

موقع راند رفتیم بالا سر مریض ، همون پرستاره هم بود ، گفت آقای دکتر (خطاب به استادم) نمیدونم چرا اینترنتون الکی برا مریض ازمایش و نوار قلب خوااست دیشب ، آزمایشش ک منفی بود ؛ نوار قلبهاشم خوب بوده !! 

استادمم برگشت گفت اتفاقا خیلی کار درستی کردن خانم دکتر ، آفرین و رو به مریصم کرد گفت خب پدر جان خیاالت راحت قلبتم سلامته :)) 

پیرمرده خوشحال ! کلییی تشکررر کرد از من جلو استاد :)) 

من خوشحال ! 

استاد خوشحال ! 

پرستاره هم کلا کارد میزدی خونش در نمیومد :))) 

دقیقا یک ماه از این جریان گذشته و اون پرستار هر وقت میفهمه من کشیک بخشم عمرا ب من زنگ نمیزنه ! اما بچه های دیگه رو عاصی کرده‌. 

اونقدر هم بیشعوره سلام نمیده ؛ ولی من جلو همه بلند بهش میگم خانم فلانی سلاام ! و اون باورتون نمیشه که جواب نمیده و همه همکاراش یه ریز خندی میزنن. 

خلاصه میخوام بگم کارتون رو با قلبتون انجام بدین.

این نشه که بخواین به بقیه به هر عنوانی صدمه بزنین. 

خیلی زشته وقتی تو هر جایگاهی هستین ، بخواین زیر دست و بالا دست خودتون رو آزار بدین.

همه ی ما تو یک مجموعه ایم ، کنار همیم ، کارمون بر دیگری برتری نداره و یک تیمیم. 

درسته سیستم نقص داره .

از نظر روانی مشکلات ایجاد کرده ؛ فاصله انداخته از نظر اقتصادی بین همه ، ولی دلیل بر این نیست عقده هامون رو سر هم دیگه خالی کنیم که !! 

+برای مامانم تعریف کردم ، میخندید میگفت تو با این تت اگه کاره ای میشدی بد نبود :))) 


مشخصات

آخرین جستجو ها